خاطرات شروع دنیات

۲سالگیت

هانا چند وقته واست ننوشتم عشق خوشگلم اول اینکه خیلی بلا شدی همش باید مراقب باشم دسته گل به آب ندی از طرفی هم تا میخابی عروسک درست میکنمو فرصت نمیشه واست بنویسم ۲سالگیتم گذشت و من هنوز باورم نمیشه یه دختر ناز و ملوس دارم جدیدن خودتو خیلی واسمون لوس میکنی چشاتو درشت میکنی و لباتو غنچه میکنی اینور اونورو نگاه میکنی😂لوپامو با نوک انگشتات میکشی و میگی عسلم عُملَم نَپَسم😃😚 انقد شیرین زبونی که هر چی بگم کم گفت به قمقمه آبت میگی گَرمالک 😃نمیدونم چه ربطی داره ولی تو اینجوری میگی همچنان به من میگی هیلا یه وقتایی میخای گولم بزنی میگی هیلایی مامان هیلا 😍 ۲سالگیتم تولد گرفتم واست ولی یه تولد ۳ نفره چون هم زمان با تولدت مامان جون ...
5 آبان 1400
1